در ارتباط با مهمترين چالشي که در مورد زنان داريم نکته مهم و قابل توجه اين است که به نظر ميرسد بررسي چگونگي چالشها در ارتباط با هر موضوعي از جمله مسايل زنان به چند مورد ارتباط پيدا ميکند و مسايل مقدماتي زيادي دارد.
مسئله مقدماتي اول چگونگي ساختارهاي هر جامعه است. مقدمه دوم کارکرد اين ساختارها در جامعه است، چون هر جامعهاي ساختارهاي خودش را دارد که مشخص کننده مسير حرکت آن جامعه است. وضعيت فعلي زنان را در ابعاد مختلف فردى، اجتماعي و با رويکردي ديگر در ابعاد مختلف سياسى، فرهنگي و علمي بررسي ميکنيم و وضعيت مطلوب را ترسيم و با توجه به مباني، براي رسيدن به اين مطلوب برنامهريزي ميکنيم که البته مباني ارزشي و دينى، سنتها، آداب و رسوم، فرهنگ و عرف را در نظر ميگيريم. مهمتر از همه اين است که بدانيم اين سيستم با آن ساختار چقدر کارآمد است؟ برگرفته از : سایت جهانی سبطین (ع)
مقدمه سوم، کيفيت تبيين جايگاه هر موضوع در آن ساختار است، مانند موضوع زنان در نظام فعلى.
وقتي اين تبيين جايگاه صورت گرفت بخشهاي پيراموني آن هم مثل سازمانها در تداوم اين عمليات و مسير اجرايي که در ارتباط با آن موضوع وجود دارد، حرکت ميکنند.
مقدمه چهارم بحث، ميزان توقع کارآمدي از آن ساختار است، يعني مردم، مخاطبان، زنان، خانوادهها و به طور کلي جامعه چه ميزان از اين ساختار، توقع کارکردي دارند. در اين توقع دو نکته مهم است؛ اول اينکه نيازهاي واقعي هر جامعه بايد در نظر گرفته شود. بالا بودن و يا پايين بودن توقعات به اين بستگي دارد که افراد واقعيتها را چگونه ببينند و مسئولين لايههاي نيازمندي افراد را در آن موضوع رصد کنند يا اصلاً به آن توجهي نداشته باشند يا نگرش آنها، نگرشي صنفي و يا قشري باشد. با توجه به همه اينها، نوع نگرش به آن مسئله متفاوت ميشود.
مقدمه پنجم، لزوم بررسي وضعيت موجود و ترسيم وضعيت مطلوب است که يک اصل روانشناختي است. براي بررسي هر موضوعي ما معمولاً وضعيت موجود را ارزيابي ميکنيم، در بحث زنان هم همينگونه است.
مقدمه ششم که مسئله بسيار مهمي است و در راهکارها بايد از آن استفاده کرد، بررسي چگونگي يا ترسيم فرآيند واکاوي هر موضوع – در صورت لزوم- در ساختار اداري کشور است البته در ابتدا بايد بررسي کرد آيا در اين سيستم امکان واکاوي و بررسي مجدد وجود دارد؟ و اگر اين امکان وجود دارد با چه سيستمي بايد اين تغييرها ايجاد، نهادينه يا ثابت شود. مهم اين است که ما ببينيم ترسيم فرآيند واکاوي در هر موضوع،
در صورت لزوم و اقتضاي شرايط زمانى، مکاني و ... به چه صورت ديده شده است. اين شش مورد در پيگيري هر موضوعي اهميت دارد و در بحث زنان هم به همين ترتيب. اما براي پيدا کردن چالشهاي مسايل زنان به سه محور بايد توجه کرد: بعد فردى، خانوادگي که در آن وظايف مادري و همسري مطرح است و بعد اجتماعى.
اين سه محور استعداد بررسي چالشهاي زنان را دارد. از ميان اين سه بعد، من بعد فرهنگي و خانوادگي را مقدم ميدانم به اين دليل که با نگاه مهم و ارزشي که در جامعه ما وجود دارد و به گونهاي مبنا هم قرار گرفته اين وجوه پر اهميتتر هستند و پيدا کردن آنچه که به خانواده ارزش و به اين نهاد ثبات داده، در کنار تعالي و رشد و تکامل آن- که ثبات جامعه را در پي دارد- بسيار با مهم است. خصوصاً با توجه به آنچه که در حال حاضر در جوامع مختلف تحت عنوان «تزلزل و فروپاشي خانواده» وجود دارد، فکر ميکنم عدم توجه و يا کمتوجهي و بدتر از آن افراط و تفريط در مسايل زنان، آسيبهايي را بر خانواده وارد ميکند که آن را به سوي همان تزلزل ميکشاند چنانچه در غرب اتفاق افتاده و کيان خانواده در معرض افراط و تفريط قرار گرفته است. بنابراين پرداختن به بعد خانوادگي و فردي زنان قابل اهميتتر است.
در بعد راهکارها هم بايد ديد چه مشکلات و کم و کاستيهايي وجود دارد تا براي آن کارهاي تخصصي انجام شود و مسايل در جامعه اثبات و تثبيت شده و در صورت لزوم تغيير کند. بعد اجتماعي زنان و حضور زن در خارج از خانه از لحاظ فرهنگى، سياسى، اقتصادي و در واقع نقش دوم زن هم چالشهاي خودش و استعداد موضوعيت پيدا کردن براي بررسي را دارد که در همين راستا بحث اينکه يک خانم چند ساعت در بيرون از خانه است اهميت دارد. من تصور ميکنم رابطه مستقيمي ميان ميزان ساعاتي که يک خانم به لحاظ کمي بايد در خارج از خانه باشد و وظايف و نقشهاي خانوادگي او وجود دارد. هنر مهم اين است که بتوان ميان کار در يک ساختار و نظام خانوادگي و فردى،توازن برقرار کرد که هم بشود از توانمنديهاي خانمها در زمينههاي مختلف علمى، فرهنگى، سياسى و ... با توجه به نيازي که جامعه ما دارد استفاده کرد تا بنيانهاي ساختار اجتماعي حضور زن مستحکم شود و هم اينکه نقش اول و مهم خانوادگي زن، آسيب نبيند که اينها مستلزم يک برنامهريزي دقيق از سوي نظام و ساختارها است که هم بتواند به دوام و تحکيم و ثبات نقش اول زنان به عنوان همسر و مادر منجر شود و هم از پتانسيل عظيم زنان استفاده و بهرهبرداي شود. پيشنهادي که بنده دارم اين است که در برنامهريزي و چگونگي نگاه به مسايل زنان از افراط و تفريط پرهيز شود. از افراطي که زنان را در تنگنا قرار داده و منجر به پيدايش جنبشهاي مختلف زنان شود که از خواست حق رأي فراتر رفته و ريشه بسياري از مشکلات زنان را بوجود آورده است و هم از نگاه تفريطي به زنان که استفاده نکردن از نيروهاي زنان و داشتن ديدگاه متحجرانه نسبت به آنان است جلوگيري کرد و مهمتر از همه ايجاد تعادل ميان بعد فردى، خانوادگي و اجتماعي زنان است. شهيد مطهري ميفرمايد: ما در طول تاريخ، زن را دچار آسيب ميبينيم، آسيبي که در دوره جاهليت بوده که حق انساني از زن سلب ميشده و ديگري تداوم همان آسيب که در غرب ميبينيم و آن محروميت زن از بعضي حقوق به خاطر زن بودن است. چه بسا حق حيات را از يک زن گرفتن خيلي تفاوت ندارد با اينکه حق زن بودن از او سلب شود.
دکتر نيره قوى
نيره قوي کارشناس ارشد مباني حقوق و مشغول به تحصيل خارج فقه و اصول است. وي مدرس دانشگاههاي تهران و امام صادق(ع) بوده و مقالات و پژوهشهايي در زمينه مسايل زنان داشته است. او هم اکنون مسئول دفتر خواهران نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاههاست.
نظرات شما عزیزان: